معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

عاشورا و ایجاد جرأت در پیروان

محمدعلی میری | چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ب.ظ

درس هایی از عاشورا

پنجم: عاشورا و ایجاد جرأت در پیروان

مقدّمه

حُبّ و بغض معلول علّتی است؛ گاهی در قالبی ابراز میگردد و گاهی در درون سینه حبس می‌شود. اظهار و زندانی‌کردن بغض بدون سبب نیست و شاید ناشی از اغراض درونی و یا سرچشمه‌اش خوف درونی باشد. اگر مظلومی در مقابل ظالم نمی‌تواند فریاد بزند و عقدة اندرون خود را خالی نماید، معلول حاکمیت ترس و وحشت است. زمانی ستم‌دیده سوز دل خود را ابراز می‌کند که مرد شجاعی را ببیند تا به او جرأت دهد و نیروی ضعیفانه‌اش را قوی نماید.


درس هایی از عاشورا

پنجم: عاشورا و ایجاد جرأت در پیروان

مقدّمه

حُبّ و بغض معلول علّتی است؛ گاهی در قالبی ابراز میگردد و گاهی در درون سینه حبس می‌شود. اظهار و زندانی‌کردن بغض بدون سبب نیست و شاید ناشی از اغراض درونی و یا سرچشمه‌اش خوف درونی باشد. اگر مظلومی در مقابل ظالم نمی‌تواند فریاد بزند و عقدة اندرون خود را خالی نماید، معلول حاکمیت ترس و وحشت است. زمانی ستم‌دیده سوز دل خود را ابراز می‌کند که مرد شجاعی را ببیند تا به او جرأت دهد و نیروی ضعیفانه‌اش را قوی نماید.

زورگویی­های معاویه و فرزند پلیدش یزید (علیهما اللعنه) بر مظلومان عالم روز به روز تشدید می‌شد و مردم زیر سلطة آندو حق اعتراض نداشتند. ایرادات و انتقادات و خلافکاری­های افراد حکومتی را در درون خزینه می‌دیدند، ولی منتظر ظهور انسانی شجاع و غیور که بر پیکر بی‌جان مردم نیروی عظیمی را تزریق نماید بودند. ناگهان دست الهی بنام انقلاب حسین ظاهر شد و نه تنها افرادِ بی‌رمقِ آنروز را جرأت بخشید، بلکه کالبد نسل­های آینده را جان تازه‌ای داد و جمعیّتی را در پایه‌ریزی انقلاب بر علیه طاغوتیان عصر خود راهنمایی کرد.

عالی‌ترین مرحلة این انقلاب همین است که تمام نهضت­هایی که به عناوین مختلف بنام اسلام آغاز شد، از آثار همان انقلاب حسین بوده و یا اینکه خود را بنام خونخواهی از مظلومان معرّفی نموده‌اند.

امروزه هیچ فعّالیتی علیه حکومت جبّاران پدید نیامده است مگر اینکه منسوب به انقلاب سیدالشّهدا بوده و اکنون انقلاب اسلامی ایران نیز به برکت همان قیام است و آرمان او را دنبال می‌کند.

بر این منوال یکی از عواملی که در تقویت و رشد جرأت انسان در برابر استبداد مدخلیّت دارد را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

شناخت هدف

انسانهای آهنین و مستحکم افرادی هستند که بر اساس هدف مَشی می‌کنند و زندگی فردی و اجتماعی آنها را هدف تأمین می‌کند، وگرنه فردی که نسبت به آیندة خویش آگاهی ندارد، با اینکه خود را پس از مرگ در زوال و نابودی می‌بیند و برای آدمی،‌ جهان دیگری را قایل نیست، او همیشه سرخورده است و از خود اراده‌ای ندارد؛ بلکه فکر و ذهن او و تمام مقاصد او در درونش حبس می‌شود و هیچگونه تحوّلی انجام نمی‌دهد که حاکی از انسانیت باشد.

قرآن کریم انسانِ با هدف را ستوده است و داستان­های زیادی که خود، آنان را تربیت نمود بیان می‌کند؛ به عنوان نمونه اجمالی از جرأت حضرت ابراهیم در برابر نمرود ذکر می‌شود:

ابراهیم تسلیم رضای خدا

قوم حضرت ابراهیم آتش عظیمی را برپا کردند، آنگاه پیروان نمرود فرمان سوزاندن ابراهیم را از جانب نمرود گرفته و او را به عنوان حمایت از خدایان خویش در آتش انداختند؛ ولی ما امر سردشدنِ آتش را صادر کردیم و اینکه تسلیم ابراهیم باشد.[1]

در ذیل این آیه، روایتی نقل شده است که می­فرماید:

هنگامی که خواستند ابراهیم را در آتش افکنند جبرئیل به محضر او آمد و عرض نمود: آیا احتیاج به کمک داری؟ ابراهیم با شجاعت کامل و ارادة الهی خود گفت: حاجت دارم ولی نه از تو! جبرئیل عرض کرد: از خدایت رهایی از دست نمرود را بخواه! ابراهیم فرمود: خدای من عالِم به تمام موجوداتِ جهان است، او هم اکنون می‌داند و می‌بیند که مرا در آتش می‌اندازند و علم او برایم کفایت می‌کند، درخواست رهایی از خدا لازم نیست! از کسی که عالِم به تمام عوالم است تقاضا نمی‌کنند و به آنچه او راضی است، عبد باید خوشنود باشد.[2]

چرا ابراهیم در برابر جبرئیل اینگونه سخن می‌گوید؟ چون هدف برای او مشخص است و آگاهی او نسبت به آینده‌اش همچون روز روشن است.

اگر هدف خدا باشد، اراده قوی می‌شود و فریاد زدن برای او در مقابل دشمن، سهل می‌شود و اگر انسان آیندة خودش را درخشان ببیند هرگز تسلیم ظلم و زور نمی‌شود و متأسفانه تمام ترس و وحشت­ها معلولِ عدمِ آگاهی نسبت به هدف است.

در ایام تبلیغ در محرّم الحرام این مرحله را باید تعقیب نمود و اهداف سیّد الشهدا را مورد بررسی قرار داد. امام حسین ابتدا لشکر خود را نسبت به هدف از قیام خود شناخت می‌دهد و آنان را از آینده­شان مطّلع می‌سازد.

سه نکته در بیان امام حسین

بنا به نقل «مسعودی» حسین بن علی به فرزند گرامیش علی­اکبر دستور فرمود که اذان صبح را بگوید و آنگاه که نماز صبح را با یاران و اصحابش به جماعت اقامه نمود، رو به سوی نمازگزاران نموده و فرمود:

«صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ ـ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَه تَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ ـ وَالضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَه وَالنَّعِیمِ الدَّائِمَه ـ فَأَیُّکُمْ یَکْرَهُ أَنْ یَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ ـ وَمَا هُوَ لِأَعْدَائِکُمْ إِلَّا کَمَنْ یَنْتَقِلُ مِنْ قَصْرٍ إِلَى سِجْنٍ وَعَذَابٍ إِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَجَنَّه الْکَافِرِ ـ وَالْمَوْتُ جِسْرُ هَؤُلَاءِ إِلَى جِنَانِهِمْ وَجِسْرُ هَؤُلَاءِ

 

إِلَى جَحِیمِهِمْ ـ مَا کَذَبْتُ وَلَا کُذِبْتُ».[3]

ای بزرگ‌زادگان صبر و شکیبایی پیشه کنید که مرگ پُل ارتباطی میان دنیا و آخرت است که شما را از سختی و رنج عبور داده به بهشت پهناور و نعمت­های همیشگی آن می‌رساند. چه کسی است که نخواهد از یک زندان به قصری انتقال یابد؟ و همین مرگ برای دشمنان شما مانند آن است که از کاخی به زندان و شکنجه‌گاه منتقل گردد. پدرم از پیامبر برای من نقل فرمود که دنیا زندانی برای مؤمن و بهشت برای کافر است، مرگ پلی است که گروه مؤمن را به بهشت و طبقة کافر را به جهنّم می‌رساند. آری، نه دروغ شنیده‌ام و نه دروغ می‌گویم.

در کلام آن حضرت سه نکته حائز اهمّیت است:

نکتة اول: پایداری در هدف

پایداری در برابر هدفِ نامحدود که از آن سفارش به صبر فرموده‌اند؛ زیرا استقامت در قبال رنج و مشقت و تحمّلِ فراقت از همسر و فرزندان و خریدن تیرها و نیزه‌ها را به بدن، مسیر یک رزمنده را مشخص می‌کند. اگر مجاهدی در صحنة جنگ به فکر بعضی از مسائل پوچ باشد و هدف را دنبال نکند و مثلاً بجای اینکه فداکاری کند پیوسته به فکر جدایی از منزل باشد، او نمی‌تواند در جهاد و رزمش موفّق باشد؛ زیرا توفیق او در زندانی‌کردن عشق مجازی و رهاکردن محبّت­های حقیقی است که عشق به خدا و عشق به آرمان پیامبر و عشق به آیین باشد. بر این اساس امام در ابتدا مستحکم ‌بودن قوای مسلّح را در برابر ناملایمات تذکر می‌دهد.

نکتة دوم: آیندة انسان

آیندة انسان به کجا ختم می‌شود؟ این سؤالی است که از دیر زمان مورد عنایت بود. امام حسین آیندة انسان را مشخص می‌کند و مرگ را پل میان دنیا و آخرت می‌داند. او در حقیقت با این سخن دل‌نشینِ خود، توان و قدرت نیروی خود را دوچندان کرد؛ چون وقتی هدف، بازگشت بسوی خداست و همه باید به سوی او برگردیم، چه در کنار اباعبدالله الحسین باشیم و از او حمایت کنیم و چه نباشیم، مرگ به سراغ ما می‌آید. پس چه بهتر که با امام همکاری کنیم تا نام ما در صف مجاهدین ثبت شود و تا آخرین نفس دست از حمایت رسول‌الله برنداریم؛ زیرا یاران ایشان در آخرین لحظة جان‌دادن هم سفارش حمایت و نصرت و یاری رسول را می‌کردند و بر همین منوال «زهیر بن قین» در برابر امام حسین می‌گوید:

«وَاللَّهِ لَوَدَدْتُ أَنِّی قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ أَلْفَ مَرَّه وَأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ دَفَعَ الْقَتْلَ عَنْکَ وَعَنْ إِخْوَانِکَ وَوُلْدِکَ وَأَهْلِ بَیْتِک»‏؛[4] به خدا قسم دوست دارم هزار بار کشته شوم و زنده شوم تا خداوند مرگ را از تو و از این جوانانت و از برادران و فرزندانت و اهل‌بیت شما بردارد.

کسی که دارای آرمان قوی و آیندة درخشان است، هر بار آمادة مرگ و شهادت است. او این منطق را از سخنان دُرَرْبار امام حسین آموخت؛ چون همیشه منتظر شهادت بوده و هیچگاه غافل از فرارسیدن شهادت نبوده است.

آنگاه «زهیر بن قین» عرض کرد: «سَمِعْنَا هَدَاکَ اللَّهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَقَالَتَکَ وَلَوْ کَانَ الدُّنْیَا بَاقِیَه وَکُنَّا فِیهَا مُخَلَّدِینَ مَعَکَ عَلَى إِقَامَه فیها»؛[5] ای فرزند رسول خدا! ما گفتار گرانبهایت را شنیده‌ایم و پیشنهاد رفتن را فرموده‌اید، اگر دنیا باقی است و در این دنیا زندگی می‌کنیم، همیشه حاضریم در کنار شما قیام کنیم و هرگز از این اقامه خسته نشویم.

کسی که اندک آگاهی از سرای دیگر داشته باشد حاضر است که اینگونه در رکاب

امام خویش مجاهدت نماید. انسان بی‌رمق، ناتوانی­اش بخاطر این است که از جهان بَعدی مطلع نیست و چون خود را بی‌هدف تلقّی می‌کند، همیشه بی‌روح و مرده است. این گونه سخنان از یاران امام حسین زیاد است، ولی ما سخن را کوتاه می‌کنیم و بقیّه را به عهدة خوانندگان محترم می‌گذاریم.

نکتة سوم: زندگی کافر و مؤمن در دنیا

حیات در دنیا برای کافر لذّت‌بخش است؛ ولی برای شخص باایمان و خداشناس نه تنها تلخ است بلکه همچون زندانی است که در آن محبوس می‌باشد، کاری از او ساخته نیست و آنچه که می‌اندیشد رهایی از زندان و آزادی از حبس است. مؤمن در دنیا زندانی است و همیشه دعا می‌کند که چه وقت از این زندان آزاد می‌شود.

بنابراین سربازان فداکار همگی از مؤمنین هستند. آیا انتخاب زندان برای آنها آسان است یا اختیار آزادی؟ طبیعتاً حرّیت عالی­ترین مرحلة ایمان آنها را تشکیل می‌دهد. پس به سمت کسب تعالی معنویت بشتابیم.

قرآن کریم نسبت به برخی از انسان­ها می‌فرماید: «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ»؛[6] عده‌ای به بعضی از آیات ایمان آورده‌اند، مثلاً به نماز و روزه ایمان آورده‌اند؛ ولی نسبت به برخی کافرند (همانند آیات جهاد و اخراج حقوق مالی اهل‌بیت).

با این سخنان، امام این نکتة قرآنی را بیادشان می‌اندازد که شکست در برابر دنیا موجب می‌شود که شما به خدا و بعضی از اوامر او ایمان آوردید، ولی نسبت به جهاد و فداکاری در برابر ثارالله کافر شدید و لذا اصحاب همگی با شهامت کامل از فرزندان بنی‌عقیل و بنی­هاشم گرفته تا یاران حضرت همگی سخنان آتشینی را ایراد کرده­اند که جهان دیگری را در بیاناتشان ترسیم نمودند.

هان ای عزیز! گوش جان به کلام مجاهدان واقعی خدا بده و از ترس و واهمه، خود را خالی کن و در برابر دفاع از اهداف امام برخیز و هیچگاه به خود سردی راه مده که روز جاودانه‌ای را در پیش خواهی داشت. مرگ برای همه قطعی است، ولی مرگ سرخ بهتر است و کمالات را به ارمغان می‌آورد.



[1]. سوره انبیاء، آیه69.

[2] . تفسیر جوامع الجامع، ص293، طبع رحلی.

[3]. اثبات الوصیّه، ص139، کامل الزیارات، ص37.

[4] . بحار الانوار (ط بیروت)، ج44، ص393.

[5]. الخصائص الحسینیّه، ص 214، طبع بیروت؛ بحارالانوار (ط بیروت)، ج44، ص381.

[6]. سوره نساء، آیه150.

  • محمدعلی میری

نظرات  (۱)

  • یه خانوم گل ***
  • سلام
    واقعا قابل تامل بود
    ممنون
    پاسخ:
    سلام..
    سپاس از حضورتون...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">