معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

عاشورا و پیروزی قیام امام حسین(ع)

محمدعلی میری | يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۳ ق.ظ

درس هایی از عاشورا

هفدهم: عاشورا و پیروزی قیام امام حسین(ع)

سالیان متمادی از رشادت­ها و شهامت­ها و جانبازی­های حسین بن علی و یارانش می­گذرد که اَبرقدرت آنروز درصدد نابودی شخصیت ممتاز جهان بود، به گونه­ای که یادی از او نشود و اگر تذکاری از او می­شود، به عنوان فتنه­گر و خارجی در میان جامعه یاد شود. اما قضیه برعکس می­شود، از امام حسین در دنیای تاریخ به نیکی یاد می­کنند و یزید بن معاویه را ملعون می­دانند و افکار دنیا شدیداً او را مورد مذمت قرار می­دهد. آیا نزد خویش نمی­پرسیم که چه عاملی باعث شد که مظلوم، فاتح شناخته شود و ظالم، شکست خورده قلمداد گردد؟ به نظر می­رسد اگر کسی بخواهد بررسی کند می­تواند به هدف عالیة خلقت انسان برسد که اگر انسان در مسیر خداوند گام بردارد چگونه و تا چه حدّی موفق است؟

درس هایی از عاشورا

هفدهم: عاشورا و پیروزی قیام امام حسین(ع)

سالیان متمادی از رشادت­ها و شهامت­ها و جانبازی­های حسین بن علی و یارانش می­گذرد که اَبرقدرت آنروز درصدد نابودی شخصیت ممتاز جهان بود، به گونه­ای که یادی از او نشود و اگر تذکاری از او می­شود، به عنوان فتنه­گر و خارجی در میان جامعه یاد شود. اما قضیه برعکس می­شود، از امام حسین در دنیای تاریخ به نیکی یاد می­کنند و یزید بن معاویه را ملعون می­دانند و افکار دنیا شدیداً او را مورد مذمت قرار می­دهد. آیا نزد خویش نمی­پرسیم که چه عاملی باعث شد که مظلوم، فاتح شناخته شود و ظالم، شکست خورده قلمداد گردد؟ به نظر می­رسد اگر کسی بخواهد بررسی کند می­تواند به هدف عالیة خلقت انسان برسد که اگر انسان در مسیر خداوند گام بردارد چگونه و تا چه حدّی موفق است؟

بر این منوال ما بر آن شدیم که از پیروزی امام حسین سخن به میان آوریم و در این زمینه به تحقیقات خود ادامه دهیم تا نتایج بسیار خوبی به دست آید، از این­رو آنرا با مقدمه­ای طرح­ریزی کرده و در پایان به وعدة آن امام هُمام به خواهرش حضرت زینب کبری می­پردازیم.

انواع سختی­ها و گرفتاری­ها

سختی­ها و مشکلاتی که برای انسان پیش می­آید بر دو گونه است:

یک نوع مشکلاتی است که از اراده و اختیار انسان بیرون است و ارادة بشر هیچگونه نقشی در آن ندارد؛ مثل اینکه سوار کشتی­ایی می­شود که در وسط دریا دچار طوفان شدید می­گردد و سرانجام با خطر غرق شدن مواجه می­شود، به گونه­ای که اضطراب شدید در میان سرنشینان کشتی حاکم می­گردد. این نوع از مضیقه و تنگنا قابل پیش­بینی نبوده و اراده و اختیار انسان دخالتی در آن نداشته است.

نوع دوم، گرفتاری­هایی است که اراده و اختیار انسان در آن دخالت دارد و بدون ارادة فردی و اجتماعی مشکلی پدید نمی­آید، بلکه پدیدة سختی در قالب خواست بشر به وقوع می­پیوندد، چه گرفتاری­های اخلاقی و چه سختی­های اجتماعی؛ مثل اینکه اختلاف شدید میان زن و شوهر به وجود می­آید و زندگی را تلخ می­کند یا اینکه قتل صورت می­گیرد و دو خانواده در بدبختی می­افتند و یا اینکه جنگی بر پا می­شود و گروهی کشته می­شوند که تمام این تلخی­ها و شقاوت­ها، ناخواسته نیست، بلکه براساس درخواست­هایی است که قرآن از آن به «پیروزی بر هوای نفس» تعبیر می­کند و احیاناً آنرا مورد مذمت قرار می­دهد.

استاد شهید مرتضی مطهری می­فرماید: «اغلب گرفتاری­هایی که برای ما پیش می­آید از خارج نیامده، خود برای خودمان درست کرده­ایم».

اگر ارادة خود را در حرام نمی­گذاشتیم، مسلماً در جای دیگر مصروف می­داشتیم و اگر جنایتکار تجاوزی را مرتکب می­شود و موجب زندانی شدن خود می­گردد، ارادة او دخیل می­باشد، وگرنه ارادة او در تعالی و ارزش­ها ذخیره می­شد.

عبور از سختی­ها با اراده و تقوای الهی

ماجرای کربلا و شهادت امام حسین برخواسته از ارادة طرفین بوده است. یزید بن معاویه با تمام جدّیت درصدد حفظ و حراست از قدرت و سلطنت و شوکت خود بود که به ناچار باید با مردی مبارز به جنگ برخیزد و این مانع بزرگ را از سر راه خود بردارد؛ اما حسین بن علی مردیست الهی که اندیشة او را نجات اسلام و مسلمین پُر کرده و هیچ چیزی او را راضی نمی­کند به جز نصرت و فتح اسلام. او نمی­تواند بی­عدالتی­های حکومت وقت را ببیند و صبر کند، از این­رو خود را به این ابتلائات می­اندازد و در چهار چوبة حمایت از اسلام، حادثة عاشورا را پدید می­آورد. او با ارادة خود شهامت و اسارت فرزندان را به وجود می­آورد، نه اینکه خواست او هیچ گونه دخالتی نداشته است.

مهمترین عاملی که می­تواند ارادة سختی­ها و گرفتاری­ها را به ثمر برساند، ارادة خدایی و تقوای مرید می­باشد. اگر او برای رضای خدا و بر اساس معرفت و شناختی که نسبت به حکیم آفرینش دارد حرکت کند و خط مشی خود را ترسیم نماید، موفق است و از پیروزی سرشاری برخوردار است. غالباً انسان­هایی در مقابل مشکلات زانو می­زنند که از تقوا دور بوده و رنگ و بوی خدایی ندارند.

انسانِ تاریک، کسی است که گناه و معاصی، همچون غباری بر صفحة نورانیت عقل و دل او نشسته و مانع راهیابی او به کمال است. اگر در دنیای تاریک قدم بگذاریم، به این نتیجه خواهیم رسید که چه کسانی در مهلکة دنیا قرار می­گیرند و راه­های تمییز دادن خطوط هوا و هوس را به سوی خود می­بندند و کسانی که روزنة تقوا را به روی خویش بستند و با نور تقوا حرکت نکردند، در نتیجه تصمیمات نابود کننده­ای می­گیرند و از مواهب الهی برخوردار نخواهند شد.

تقوا، راهی برای گریز از فتنه­ها

حضرت علی می­فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ‏ مَنْ‏ یَتَّقِ‏ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ»؛[1] بدانید هر کس تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خارج شدن از فتنه­ها را می­گشاید و نوری بجای تاریکی قرار می­دهد.

فتنه­ها همان گرفتاری­ها و سختی­هایی است که همواره بشر را در دام خود می­اندازد و هیچگاه از او رهایی نمی­یابد. داستان حضرت یوسف عالی­ترین شاهد برای این بحث می­باشد؛ زیرا تقوای یوسف موجب شد که آن حضرت به آیندة درخشانی نائل گردد و در ناز و نعمت قرار گیرد. بعد از آنکه یوسف عزیز مصر شد و بردارانش در اثر قحطی برای تهیة غذا از کنعان به مصر آمده بودند، هیچ شناختی نسبت به عزیز مصر نداشتند، از اینکه او برادر آنهاست، همان برادری که او را در چاه انداختند و الان به پادشاهی رسیده است؛ ولی یوسف آنها را     می­شناسد و بردار خود بنیامین را نزد خود نگه می­دارد. وقتی برداران عاجزانه از یوسف تقاضای گندم نمودند، قرآن کریم این صحنة بسیار عالی را این گونه بیان می­کند:

برادران گفتند: «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقین»؛[2] اى عزیز! ما و کسانمان بینوا شده‏ایم و کالایى ناچیز آورده‏ایم، پیمانه را تمام ده و به ما ببخشاى، که خدا بخششگران را پاداش مى‏دهد.

یوسف خواست خودش را معرفی کند، فرمود: «هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُون»؛[3] آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آن گاه که جاهل بودید؟! وقتی این جمله را یوسف بیان داشت، آنان در فکر خود فرو رفتند و نسبت به عزیز مصر مشکوک شدند که چرا او داستان ما را مطلّع است، شاید او یوسف باشد!؟ لذا از او پرسیدند:

«أَ ءِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ  قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هَذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یَصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین»؛ آیا تو همان یوسفى؟! گفت: (آرى،) من یوسفم و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد. هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایى و استقامت نماید، (سرانجام پیروز مى‏شود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‏کند!

این سخن گوهربار برای انسان­هایی که می­خواهند به دنبال سربلندی باشند، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا یوسف وقتی به پادشاهی رسید خدا را فراموش نمی­کند و همچون قبل از عزیز مصر شدن، خدا را یاد می­کند و همة عزتش را مرهون خداوند می­داند. انسان­های الهی اینگونه می­اندیشند، از این­رو همیشه از آنان به نیکی یاد می­شود.

قرآن کریم پس از نقل این قسمت از داستان، به عنوان یک اصل کلی می­فرماید: «إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یَصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین‏»؛ هر کس که تقوای خداوند را پیشه کند و در برابر سختی­ها صابر باشد، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی­کند.

تقوای یوسف او را عزّت داد، زیرا وقتی ملکة مصر پیشنهاد مخالفت با خدا را می­دهد و در ازای آن آزادی از زندان را به او پیشنهاد می­دهد، یوسف می­فرماید: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی‏ إِلَیْهِ»؛ پروردگارا! زندان براى من از گناهى که مرا بدان مى‏خوانند خوشتر است و اگر نیرنگشان را از من دور نکنى، متمایل به ایشان مى‏شوم و از جهالت­‏پیشه‏گان مى‏گردم. دل کندن از شهوات و هوس­های شیطانی برابر است با کسب عزت و سربلندی.

بنابراین رمز پیروزی در برابر مشکلات، خدایی بودنِ انسان است. برای مردان خدا و متّقی، شکست مفهومی ندارد، زیرا در همه حال با سلاح تقوا خود را حفظ می­کند و با ایمان قوی با مشکلاتِ خواستة بشری مبارزه می­کند و از ستیز با آن خسته نمی­شود، هر چند او را در تنگنا قرار داده و بخواهند هدف را از او بستانند؛ زیرا ضمیر خدایی داشتن، در حقیقت بیمه شدن در راه خداست.

کلام امام حسین در پی­ریزی انقلاب مکتبی

کسی که خدا او را تضمین می­کند، به هیچ وجه از ضمانت خدا جدا نمی­شود و پیوسته از آن حمایت می­کند، لذا نمونة دیگر را سخنان امام حسین قرار می­دهیم تا ببینیم که با وجود وعده­های زیادی که از سوی دشمن داده می­شود و وعدة امام حسین به فتح و ظفر از سوی دیگر، مسیر خود را مشخص شده طی کنیم و از سختی­ها نهراسیم.

امام حسین برای بار دوم که با اهل بیت خود وداع کرد، سخنانی را اینچنین فرمودند:

«ثُمَّ وَدَعَ ثَانِیاً أهل بَیتِهِ قَالَ: إِستَعِدُّوا لِلبَلاَء وَ انَّ اللهَ حَافَظَکُم وَ حَامِیکُم وَ سَیجِیکُم مِن شَرِّ الأَعدَاءِ وَ یَجعَل عَاقِبةُ أمرِکُم إِلَی خَیرٍ وَ یُعَذِّبُ أَعَادِیکُم بِأَنوَاعِ البَلاَءِ وَ یَعوضکُم الله عَن هَذِهِ البَلِیَّةِ بِأَنوَاعِ النِّعَمِ وَ الکرَامَةِ فَلاَ تشموا وَ لاَتَقُولُوا بِأَلسِنَتِکُم مَا یَنقُصُ قدرِکُم».[4]

مهیّا و آمادة تحمل سختی­ها باشید و بدانید که خداوند شما را حفظ و حمایت می­کند و به زودی شما را نجات می­دهد و سرانجام کار شما را نیک خواهد کرد. دشمنان خدا شما را به اقسام عذاب­ها گرفتار خواهد کرد و خداوند در عوض این شدائد و بلایا انواعی از نعمت­ها و کرامت­ها را به شما خواهد داد، مبادا شکایت کنید و جمله­ای بر زبان آورید که از شأن و مقام شما بکاهد!

پایه­های سه­گانة انقلاب مکتبی در بیان امام

امام حسین پایه­های سه­گانة انقلاب مکتبی را در قلب خاندان گرامیش می­کارد و با سخنان گهربارش به آنان و پیروانی که در آینده برمی­خیزند اطمینان می­دهد:

اگر کسی برای خداوند و در جهت احیای دین، خود را به سختی اندازد و آمادة تحمل مشکلات شود، حافظ و حامی او خداست؛ چون خداوند وعده داده است که: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم‏»؛  اگر دین خدا را یارى کنید خداوند شما را یارى می­کند.

کلام زیبای سیدالشهدا نیز از قرآن سرچشمه می­گیرد و بر اساس سخنان الهی اهداف خود را تشکیل می­دهد، لذا هر کس که بخواهد در این زمینه به آیات مراجعه کند، می­تواند بسیار بهره­مند گردد.

آدمی هنگامی که مواجه با مشکلات می­شود، همیشه عاقبت آن را می­نگرد و با خود می­گوید که وقت رهایی از این مشکلات چه زمانی است؟ با انواع برخوردها در فکر نجات خود می­باشد.

مسلماً اهل بیت درصدد خلاصی از دست بنی­امیه بوده­اند، از این­رو امام حسین فرمودند که به زودی خداوند شما را نجات می­دهد و آیندة کار شما به نفع شماست، مبادا ظالم از این صحنه سودی ببرد! این سخنِ حضرت چنان قلب زینب را آرامش داد و آیندة مبارزة او را با یزید بن معاویه ترسیم کرد که وقتی امام حسین خواست از خیمه بیرون رود عرض کرد:

«مَهلاً یَا أَخِی، تَوَقَّفَ حَتَّی أَتَزَوَّدُ مِنکَ وَ من نَظَرِی إِلَیکَ»؛[5] آرام باش برادر! بایست تا برای مسافرتی که در پیش دارم، با نگاه به تو توشه بردارم.

براستی برداشتِ توشة زینب از برادر چه بوده است؟ آیا غیر از آن بوده که می­خواست کلمات حکیمانة او را بیشتر بشنود تا به عنوان ذخیرة الهی در مسافرت پُررنج و تعب، قرین و همسایة خود کند و از آن در مواقع حساس استفاده کند.

اهل بیت و خاندانِ یک مرد الهی و شخصیت ممتاز جهان بشریت، عاقلانه می­اندیشند و متفکرانه سخن می­گویند؛ چون امام حسین یک اندیشه است و اندیشه می­سازد، از این­رو می­فرماید: چیزی بر زبان جاری نکنید که موجب کاستن ارزش واقعی شما گردد. شما خواهر و فرزند شهیدی هستید که او را سیّد شهدای اولین و آخرین می­خوانند، نه اینکه با بی­تابی و یا أحیاناً در ضمن تحمل مصیبت، زمزمه­ای که باعث کاهش شخصیت گردد بر زبان جاری کنید!

اجرای رسالت أسرا

حضرت زینب و فرزندان امام علی هر یک به نوبة خود، رسالت خود را در سفر اسارت بیان داشتند و با پیش­بینی­های دقیق امام مواجه شدند و همگی کلمات شمردة پدر را به عرصة نمایش گذاشتند که متأسفانه وقت سخن گفتن نیست، بلکه کتاب مستقلی می­خواهد و ما را یارای تحلیل سخنان آن بزرگواران نیست.


 

آموختنی هجدهم: وفاداری به هدف



[1]. نهج البلاغه، خطبه181.

[2]. سوره یوسف، آیه87.

[3] . سوره یوسف، آیه89.

[4]. معالی السبطین، ج2، ص25.

[5]. معانی السبطین، ج2، ص26.

  • محمدعلی میری

نظرات  (۱)

ممنون از پست تون.
فقط اگه میشه اولش یه خلاصه بذار و بعد ادامه مطلب اینجوری بازدبدتون هم فکر کنم بیشتر بشه
پاسخ:
سلام...
ممنونم از نظر و راهنمایتون... چشم حتما سعی میکنم از این به بعد روال صحیحی رو که شما گفتید انجام بدم...
سپاس از حضورتون....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">