معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

معرفت نویس

ارائه مطالب مذهبی و علمی(مهدویت، کلام، فلسفه و...)

سرپیچی از دستورات رهبری و مجازات سخت

محمدعلی میری | چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۴۱ ب.ظ

درس هایی از عاشورا

بیستم: سرپیچی از دستورات رهبری و مجازات سخت

یکی از امور مهم و اساسی در تعیین سرنوشت یک جامعه و رشد و سعادت آن، پیروی از رهبر و تابعیت از اوست.

در قیام عاشورا آنچه بسیار اساسی بود، پیروی نکردن مردم از امام زمانشان و تنها گذاشتن او بود. همین سبب شقاوت و تیره روزگی مردم کوفه گردید.

این عنوان از مباحثی است که بسیار عمیق بوده و از موضوعاتی است که نقش تعیین کننده در سرنوشت جامعة مسلمین دارد و دارای ابعاد مختلفی است که تحت مباحث ولایت فقیه مطرح می­گردد؛ خصوصاً در زمان انقلاب شکوهمند اسلامی و در جوّ حاکمیت ولایت و رهبری فقیه، استفاده از سخنان گرانبهای امام حسین پرچمدار نهضت، ضروری است. از این­رو نخست اصل کلام شریف آن حضرت بیان می­شود و سپس در مورد بحث مذکور، تحلیلی در زمینه­های گوناگون ذکر می­گردد.

سخن امام حسین با «عمرو بن قیس مشرقی»

«عمرو بن قیس مشرقی» می­گوید: «دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَیْنِ ع أَنَا وَ ابْنُ عَمٍّ لِی وَ هُوَ فِی قَصْرِ بَنِی مُقَاتِلٍ فَسَلَّمْنَا عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! هَذَا الَّذِی أَرَى خِضَابٌ أَوْ شَعْرُکَ؟ فَقَالَ خِضَابٌ وَ الشَّیْبُ إِلَیْنَا بَنِی هَاشِمٍ یُعَجِّلُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ جِئْتُمَا لِنُصْرَتِی فَقُلْتُ: إِنِّی رَجُلٌ کَبِیرُ السِّنِّ کَثِیرُ الدَّیْنِ کَثِیرُ الْعِیَالِ وَ فِی یَدِی بَضَائِعُ لِلنَّاسِ وَ لَا أَدْرِی مَا یَکُونُ وَ أَکْرَهُ أَنْ أُضَیِّعَ أَمَانَتِی وَ قَالَ لَهُ ابْنُ عَمِّی مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ لَنَا فَانْطَلِقَا فَلَا تَسْمَعَا لِی وَاعِیَةً وَ لَا تَرَیَا لِی سَوَاداً فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَوْ رَأَى سَوَادَنَا فَلَمْ یُجِبْنَا وَ لَمْ یُعِنَّا کَانَ‏حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُکِبَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِ».[1]

همراه با پسر عمویم به خدمت امام حسین  در منزل «بنى مقاتل» شرفیاب شدیم، پس از عرض سلام، پسر عمویم به امام  عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه! این اثر خضاب است یا خود موى شماست (که سیاه مانده است)؟! فرمود: این (اثر)

خضاب است و پیرى (خیلى) زود به سراغ ما بنى هاشم مى‏آید.

آنگاه رو کرد به جانب ما و فرمود: براى یارى من آمده‏اید؟ عرض کردم: من مرد سالخورده‏اى هستم و بدهى زیادى دارم و افراد تحت تکفّل من (هم) بسیارند و کالاهاى مردم (به رسم امانت) نزد من است و دوست ندارم امانت را ضایع سازم و نمى‏دانم که چه خواهد شد؟!

او می­گوید که پسر عموى من نیز پاسخى همانند پاسخ من اظهار کرد!

امام به ما فرمود: (برخیزید و از اینجا) بروید تا فریاد دادخواهى ما را نشنوید و سیاهى جمعیّت ما را هم نبینید؛ زیرا کسى که فریاد دادخواهى ما را بشنود و جمعیت ما را ببیند ولى دعوت ما را نپذیرد و به یارى ما نشتابد، بر خداست که او را با صورت در آتش دوزخ بیفکند.

بیزاری امام از بی تفاوتی پیروان

امام حسین در کلام مذکور فرمودند: «وَ لَا تَرَیَا لِی سَوَاداً»؛ بگونه­ای از من دور شوید که اثری از من نبینید. «سواد» از «سیاهی» است، وقتی انسان راه می­رود سایه می­افکند و کسی که از دور او را مشاهده می­کند نمی­تواند شخص او را تمییز دهد و فقط سیاهی را می­بیند و به عبارت دیگر آنچه که انسان از راه بعید می­بیند، شبحی از آن چیز است که در نظر بیننده می­آید. امام آنقدر آندو نفر را طرد فرمود و از خود راند که مایل نیست حتی شبحی از ایشان و یارانش را نیز ببینند.

بنابراین وقتی رهبری الهی، از پیروانش اینگونه بیزاری می­جوید، مسلماً بیزاری او از آنها، نفرت خداوند حکیم را در پی خواهد داشت و دچار قهر الهی خواهند شد.

مجازات افراد بی­تفاوت

نکتة زیبا و پرفایده در فرمایش امام حسین این است که می­فرماید: «فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَوْ رَأَى سَوَادَنَا فَلَمْ یُجِبْنَا وَ لَمْ یُعِنَّا کَانَ‏حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُکِبَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِ»؛ هر کس که شخصی از ما را ببیند ولی نسبت به ما کوتاهی کند و یاری ننماید، دچار عذاب سختی می­گردد.

این کلام حضرت بدین معناست که انسان مؤمن و پیرو اسلام ناب محمدی ، نسبت به شبح دیگران ممکن است بی­تفاوت باشد و در پی تحقیقات لازم نباشد و گذرا از آنجا عبور کند، ولی بی­تفاوت بودن او نسبت به امام زمانش، مؤاخذه و محاسبه دارد و از عواقب آینده جدا نخواهد بود؛ زیرا بر کسی که شبح امام را دیده و هدف امام از عبور کردن از این مسیر را نپرسیده و نسبت به آن حضرت مِهرورزی نداشته باشد، او محبت و علاقة امام معصوم را در دل ندارد و به عذاب الهی دچار خواهد شد.

اسلام عزیز پیروی از رهبری را بسیار حسّاس تلقّی می­کند، به گونه­ای که حتی دیدن اثرِ امام برای انسان، مسئولیت آفرین است و باید به دنبال آن حرکت نماید. امام صادق می­فرماید: عاقل نباید هیچ کس را کوچک شمارد و سزاوارترین کسانی که نباید تحقیر شوند، سه گروه­اند: عالمان، فرمانروایان و برادران دینی... . هر کس حاکم ]اسلامی[ را کوچک شمارد، دنیایش تباه می­شود... .[2]

در حدیث دیگری می­فرماید: سه گروه­اند که حق آنها را انکار نمی­کند مگر منافق مشهور به نفاق: پیران مسلمان، عاملان قرآن و پیشوای دادگر.[3]

مجازات بی تفاوتی از منظر رسول اکرم

در سال نهم هجرت به پیامبر خبر رسید که سربازان روم مجهز به چهل هزار سواره نظام در نوار مرزی «تبوک» مستقر شده­اند. حضرت اعلام کرد تا تمام مسلمانان برای دفاع از اسلام بسوی ارتش حرکت کنند. سه نفر از مسلمانان به نام­های «کعب بن مالک»، «مرارة بن ربیع» و «هلال بن امیه» در جنگ شرکت نکردند و بی­تفاوت ماندند، در حالی که مسلمان بودند.

لشکر اسلام به سمت دشمن حرکت کرد و گروه اطلاعاتی دشمن گزارشی از عظمت سپاه اسلام را به فرماندهان خود دادند. با شنیدن این گزارش، دشمن عقب­نشینی کرد و لشکر اسلام به سوی مدینه بازگشت.

آن سه نفر جهت عذرخواهی به نزد رسول خدا آمدند، ولی حضرت جواب آنها را نداد و حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها حرف نزند، فرمان حضرت به گونه­ای مؤثر واقع شد که حتی خانوادة آنان نیز با آنها سخن نمی­گفتند و در محاصرة شدید مخالفت­های اجتماعی قرار گرفتند.

قرآن کریم در این باره می­فرماید: «حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُم‏»؛[4] تا آن حدّ که زمین با همة وسعتش بر آنها تنگ شد و (حتّى) در وجود خویش، جایى براى خود نمى‏یافتند.

ناچار به فکر توبه افتادند و در محضر خداوند به انابه برخاستند و خودشان هم از یکدیگر قطع رابطه کردند. پس از پنجاه روز توبه و تضرّع، خداوند توبة آنها را پذیرفت و آیة فوق نازل گردید.[5]

بنابراین عمل امام حسین مطابق با سنّت رسول خدا بوده است که آنان را از خود دور نموده و خواسته است که به گونه­ای خود را دور کنند که اثری از وجود مبارک آن حضرت را مشاهده ننمایند.

ولایت فقیه

امیر مؤمنان نظام و حکومت برای جامعه را همانند رشته تسبیح برای دانه­های آن می­داند که بهره­گیری از دانه­ها بدون آن، ممکن نیست،[6] از همین­رو در آموزه­های دینی مطالبی فراوان دربارة نظام اسلامی و هدایت و رهبری آن آمده است و به مناسبت این بحث، مطالبی را در حدّ وسعتِ این نوشتار دربارة ولایت و رهبری فقیه در عصر حاضر و نظام جمهوری اسلامی ارائه می­دهیم که پرچم این نظام با درایت و کیاست رهبری وارسته و متّقی برافراشته شده و استوار و پابرجا به سمت قلّه­های ترقّی در حال پیشروی است.



[1]. رجال کشی، ص74، چاپ قدیم؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص259.

[2] . تحف العقول، ص320.

[3] . الکافی، ج2، ص658.

[4]. سوره توبه، آیه118.

[5]. مجمع البیان، ج5، ص79.

[6] . نهج البلاغه، خطبة146.

  • محمدعلی میری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">