عاشور ا و اهمیت نماز
بیست و چهارم: عاشورا و اهمیت نماز
یکی از ارکان اساسی دین اسلام نماز است. هر فرد مؤمنی باید در همه ی شرائط از انجام این فریضه ی الهی فروگذار نکند. امام حسین (ع) با وجود شرائط سختی که در روز عاشورا داشتند نماز خود را با ترک جنگ و کارزار به جا آوردند. این نیست چیزی جز اهمیت فراوانی که نماز دارد.
پیروان سیدالشهدا این بخش از گفتار آن حضرت را باید بیش از سایر بخشها به دیدة بصیرت و دقت بنگرند و از چندین جهت میتوانند در عمق آن غوّاصی نمایند.
بیست و چهارم: عاشورا و اهمیت نماز
یکی از ارکان اساسی دین اسلام نماز است. هر فرد مؤمنی باید در همه ی شرائط از انجام این فریضه ی الهی فروگذار نکند. امام حسین (ع) با وجود شرائط سختی که در روز عاشورا داشتند نماز خود را با ترک جنگ و کارزار به جا آوردند. این نیست چیزی جز اهمیت فراوانی که نماز دارد.
پیروان سیدالشهدا این بخش از گفتار آن حضرت را باید بیش از سایر بخشها به دیدة بصیرت و دقت بنگرند و از چندین جهت میتوانند در عمق آن غوّاصی نمایند.
بررسی نماز امام در روز عاشورا از جهات مختلف
این سخن حضرت در زمانی حسّاس و پُرمخاطره، از آن مقام منیع رهبری سر زده است. هنگامی که دشمن، تشنة خون اوست، ولی ایشان در مسیر ارتباط با معبودش میاندیشد.
کلام حضرت در سرزمینی نااَمن و پُر از اضطراب و فریادهای کودکان و زنان که از هر سو فکر انسان را منحرف میکند صادر شده است، ولی امام در اندیشة سلوکانة خویش گامی به عقب برنمیدارد، بلکه صحنة تاریخ را از زوایای تاریکش به نور مبدل میکند تا هیچ ابهامی در این داستان باقی نماند.
امام حسین نیز سخت در فشار و ارعاب قرار میگیرد، زیرا درخواست مهلت برای نماز ممکن است حیلهای باشد تا نیروهای تازه نفس به او برسد، یا اینکه بعضی از دُوَل در فکر چارهاندیشی باشند و تا صبح، حسین بن علی را که در محاصرة دشمن است آزاد سازند و یا اینکه فرمان امیر «عبید الله بن زیاد» نباید به تأخیر افتد، بلکه با تمام قوت و در اولین لحظه باید اجرا گردد. همة این موفقیتها، فکر امام را عوض نمیکند، بلکه تقاضای مهلت برای نماز را می کند.
جهت چهارم: از نظر موقعیت نظامی
از این جهت اهل حرم را در محاصره میاندازد؛ یکی فکر میکند که آیا جنگیدن با لشکری اندک در برابر سپاهی بزرگ میسّر است؟! دیگری میاندیشد که آیا لشکر امام کمتر خواهد شد؟! آن یکی میگوید که نکند در روز عاشورا یاران امام او را ترک کنند! آیا امام آنانرا آزموده و به یاریشان مطمئن است؟ در این زمانِ بحرانی، اجازه گرفتن برای عبادت چه مفهومی دارد؟
از همة روشنفکران عالَم تقاضا میشود که تمام این مسائل را بنگرند، آنگاه به کلام امام دقت نمایند تا اهمیت نماز برای ما تبیین گردد، در غیر این صورت سادهانگاری و عدم بصیرت به کلام حضرت، نشانة بیتوجّهی به این مقام و عدم انصاف در این زمینه بوده و بهرهمندی کامل از کلام امامت به عمل نمیآید.
درخواست مهلت برای نماز و مناجات
عصر روز تاسوعا شمر بن ذی الجوشن لعنهاللهعلیه با نامهای از جانب عبیدالله بن زیاد برای عمرسعد، وارد سرزمین کربلا شد. محتوای نامه، فرمان کشتن اباعبدالله بود و فرصتی را برای اجرای این دستور به فرماندهی لشکر نداد.
فرمان عمرسعد صادر شد: «یَا خَیْلَ اللَّهِ ارْکَبِی وَ بِالْجَنَّةِ أَبْشِرِی»؛ ای سوارگان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت میدهم. طبق دستور او، سپاهیان بعد از عصر تاسوعا به سمت خیام امام حسین آمدند، در حالیکه آن حضرت به شمشیرش تکیه داده و خوابی چشمانش را فرا گرفته بود.
صدای همهمة لشکر، حضرت زینب را به سمت برادر کشید، در حالی که عزیز فاطمه را در حال استراحت دید عرضه داشت: دشمن به خیمهها نزدیک شدند! امام سر برداشت و فرمود:
«إِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ السَّاعَةَ فِی الْمَنَامِ وَ هُوَ یَقُولُ لِی إِنَّکَ تَرُوحُ
إِلَیْنَا»؛ اکنون رسول خدا را در خواب دیدم که به من میفرمود: بزودی نزد ما میآیی.
به روایت «سید بن طاوس» امام فرمود: اکنون جدّم رسول خدا و پدرم علی و مادرم فاطمه و بردارم حسن را در خواب دیدم، همگی فرمودند: بزودی نزد ما میآیی و در بعضی از روایات دارد که فردا به نزد ما میآیی.
حضرت زینب بر صورتش لطمه زد و فریاد کشید! امام حسین فرمود: «مَهْلًا لَا تُشْمِتِی الْقَوْمَ بِنَا»؛ آرام باش خواهرم، از جانب ما به این گروه، نفرین و دشنامی داده نشود؛ یعنی شروع کنندة بدیها نباشیم.
سپس به بردارش عباس فرمود: نزد لشکریان عمرسعد روید و به آنان بگویید که چه میخواهید و چه تقاضای تازهای دارید؟
حضرت عباس با بیست سواره که در میان آنان «زهیر بن قین» و «حبیب بن مظاهر» نیز بودند، به سوی دشمن رفتند و به آنان گفتند: «مَا لَکُمْ وَ مَا بَدَا لَکُمْ»؛ چه خبری برای شما آشکار شد و چه نیّتی دارید؟
آنان گفتند: «قَدْ جَاءَ أَمْرُ الْأَمِیرِ أَنْ نَعْرِضَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْزِلُوا عَلَى حُکْمِهِ أَوْ نُنَاجِزَکُمْ»؛ دستور جنگ از جانب امیر صادر شد!
حضرت عباس فرمود: شتاب نکنید تا از امام خودم بپرسم، آنگاه به شما اعلان میکنم. سپس به نزد امام حسین آمد و نیّت آنان را عرض کرد.
امام فرمود: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَى غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ»؛[1] بسوی آنان برگرد و اگر توانستی تا فردا مهلت بگیر و جنگ را امروز در این وقت شامگاه بردار تا اینکه امشب را نماز گذاریم و خدا را عبادت کنیم و طلب مغفرت نماییم، زیرا خدا میداند که من به نماز و قرائت و دعا و استغفار بسیار علاقمند هستم.
پس از مشاجرات لفظی میان سپاهیان أرشد عمر بن سعد، سرانجام تسلیم پیشنهاد امام شدند و حضرت در آن شب به اتفاق یاران اندک خود در صحرای عشق، عاشقانه با معشوق خود مناجات و دعا کردند، در حالیکه دشمن در فکر جاه و مقام و تقسیم پُستهای دنیوی بودهاند که با کشته شدن حسین چقدر جایزه میگیریم و چه مقامات عالی عایدمان میشود! زهی خیال باطل!
شاهد ما این کلام امام است که فرمود: «فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَه»؛ خدا میداند که من نماز را دوست میدارم. آیا این سخن شریف در حدّ ادّعا است یا شواهد و قرائنی بر صدق ادّعای حضرت گواه میباشد؟ یقیناً روایات بسیاری در حق عبادت آن امام هُمام داریم که حاکی از سلوک این امام شهید و جواب مثبت خداوند است؛ یعنی در همان لحظهای که آن حضرت فانی در خدا میشود، ندای اشتیاق ملاقات خداوند به او میرسد و مصداق بارز «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی»[2] میشود.
شواهدی بر صدق علاقة امام به نماز
شاهد اول: مناجات امام در کنار قبر «خدیجة کبری»
«أنس بن مالک» میگوید: با حسین بن علی مسافرت کردم، ایشان نزد قبر حضرت خدیجه آمد، آنگاه گریه کرد و فرمود: ای انس! برو و نزدم نباش. انس گفت: بر امام ترسیدم! هنگامی که نمازش طول کشید، این مناجات را با
خدایش داشت:
یَا رَبِ یَا رَبِ أَنْتَ مَوْلَاهُ |
|
فَارْحَمْ
عَبِیداً إِلَیْکَ مَلْجَاه |
ای خدای من! ای خدای من! تو مولای حسینی، پس بنده را رحم کن که بسوی تو پناه آورده.
یَا
ذَا الْمَعَالِی عَلَیْکَ مُعْتَمَدِی |
|
طُوبَى
لِمَنْ کُنْتَ أَنْتَ مَوْلَاه |
ای بلند! ای که تکیهگاهم بر توست، خوشا بحال آن کس که تو مولایش هستی.
طُوبَى
لِمَنْ کَانَ خَائِفاً أَرِقاً |
|
یَشْکُو
إِلَى ذِی الْجَلَالِ بَلْوَاهُ |
خوشا بحال آن کسی که در حالت خدمت، شب را بیدار میماند، آنگاه بدرگاه خداوند از گفتارش شکوه میکند.
وَ
مَا بِهِ عِلَّةٌ وَ لَا سَقَمٌ |
|
أَکْثَرَ
مِنْ حُبِّهِ لِمَوْلَاهُ |
هیچ علت و مرضی نیست، پیرامون دوستی زیاد برای خدایش.
إِذَا
اشْتَکَى بَثَّهُ وَ غُصَّتَهُ |
|
أَجَابَهُ
اللَّهُ ثُمَّ لَبَّاهُ |
هنگامی که غصه خود را شکوه نمایند، خداوند او را اجابت کند، سپس لبیک بگوید.
إِذَا
ابْتُلِیَ بِالظَّلَامِ مُبْتَهِلًا |
|
أَکْرَمَهُ
اللَّهُ ثُمَّ أَدْنَاهُ |
هنگام تاریکی شب تضرع نماید، خداوند او را مورد تکریم خود قرار میدهد.
آنگاه او را بخود نزدیک میکند سپس ندایی آمد:
لَبَّیْکَ
لَبَّیْکَ أَنْتَ فِی کَنَفِی |
|
وَ
کُلَّ مَا قُلْتَ قَدْ عَلِمْنَاهُ |
اجابت میکنم ای بندهام! تو در حمایت منی، هر آنچه را گفتی آنرا میدانم.
صَوْتَکَ
تَشْتَاقُهُ مَلَائِکَتِی |
|
فَحَسْبُکَ
الصَّوْتُ قَدْ سَمِعْنَاهُ |
آوای تو را ملائکة من مشتاقند، آوای تو کافیست، آنرا شنیدم.
دُعَاکَ
عِنْدِی یَجُولُ فِی حُجُبٍ |
|
فَحَسْبُکَ
السِّتْرُ قَدْ سَفَرْنَاهُ |
دعای تو نزدم پردهها را میگشاید، کافیست تو را که آن پرده را برداشتم.
لَوْ
هَبَّتِ الرِّیحُ فِی جَوَانِبِهِ |
|
خَرَّ
صَرِیعاً لِمَا تَغَشَّاهُ |
اگر بادی در اطراف حسین بوزد، روی خاک مدهوش میافتد؛ یعنی از سبکی
در عبادت خضوع میکند و در خداوند فانی میشود که با باد خفیفی بر زمین میافتد.
سَلْنِی
بِلَا رَغْبَةٍ وَ لَا رَهَبٍ |
|
وَ
لَا حِسَابٍ إِنِّی أَنَا اللَّه |
از من طلب کن، بدون اینکه دستهایت را بسوی آسمان بلند کنی و چهرهات را بسوی آسمان گیری و نه خوف و محاسبه، به درستی که من خدای یگانهام.[3]
بندة خدا زمانی از کرنش خود لذّت میبرد که معبودش جواب او را بدهد. وقتی مناجات امام حسین به اوج خود رسید، صدای غیبی که گویا صدای جبرائیل است، بر فراز شهر مدینه طنین انداز شد که حسین جان! خداوند خریدار مناجات تو میباشد و این عرض ادب تو را پذیرفته است.
شاهد دوم: مناجات سر امام حسین
یکی دیگر از شواهدی که میتواند گواه بر گفتار حسین بن علی راجع به نماز باشد، اعجازی است که از سر بریده، بارها شنیده شد و کسی باورش نمیشد که سر بریده روی نیزه و درون طشت طلا قرآن بخواند و آوای ملکوتی کلام خداوندی را بر دلهای تاریک مردم کوفه و شام بنوازد!
طبق نقل اکثر تاریخ نویسان و رُوات، سر بریدة امام حسین قرآن میخواند، با اینکه رگهای حیاتی از هم بریده شده بود؛ ولی او دوست خداست و خدا نیز او را دوست خود آفریده است.
«منهال بن عمرو» میگوید: سوگند بخدا! سر حسین بن علی را هنگامی که روی نیزه در شهر حمل میشد، دیدم که مردی نزد آن سر بریده ایستاده و آن سر، سورة کهف را میخواند و وقتی به این آیه رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»،[4] خداوند این سر را با زبان گویا به سخن درآورد، آنگاه گفت: عجب از اصحاب کهف دارم که مرا کشتند و سرم را حمل میکنند.[5]
شاهد سوم: هزار رکعت نماز در شبانهروز
از فرزند بزرگوارش علی بن الحسین پرسیدند: «مَا أَقَلَ وُلْدَ أَبِیکَ؟»؛ چرا پدر گرامیت فرزندان اندکی دارد؟ فرمود: «الْعَجَبُ لِی کَیْفَ وُلِدْتُ کَانَ أَبِی یُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ أَلْفَ رَکْعَةٍ»؛[6] در شگفتم، چگونه من فرزند اویم! با اینکه پدرم در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند.
البته بر کسی از دوستداران خاندان رسالت پوشیده نیست که علاقهمندی فرزندان فاطمه به عبادت و نیاش، از زمان طفولیت تا پایان عمر بوده است و چه بسا لازم است که قلم را فراتر گذاشته و بگوییم که اینان در صف ذکرگویان ممتاز هستند، نه از زمانی که به عرصة دنیا چشم گشودند، بلکه از آن زمانی که در رَحِم مادر هستند با خدا ذکر و تسبیح دارند.
محبت امام حسین به خدایش از رَحِم مادر آغاز میشود و در آن زمان به تسبیح بر میخواست که هیچ کس نمیتواند در افراد عادی تصورش را بکند. کسی که در رَحِم مادر با اذکار و تمحیدات الهی اُنس دارد، چگونه ممکن است یک روز قبل از شهادت از دشمن مهلت نگیرد و با انیس و مونس خود محفل اُنسی تشکیل ندهد؟!
حضرت زهرا میفرماید: وقتی به چهار ماهگی رسیده بود، خداوند او را در
وحشت، أنیس من قرار داد و در جایگاه عبادت با من بود. وقتی به شش ماهگی
رسید، در شب تاریک نیازی به چراغ نداشتم بلکه از نور حسین استفاده میکردم.
سپس فرمود: «وَ جَعَلْتُ أَسْمَعُ إِذَا خَلَوْتُ بِنَفْسِی فِی مُصَلَّایَ التَّسْبِیحَ وَ التَّقْدِیسَ فِی بَاطِنِی»؛[7] هنگامی که در جایگاه نماز با خودم خلوت میکردم، صدای سبحان الله را از رَحِم خود میشنیدم.
این گزارش مادر از عشق و علاقة فرزندش به تسبیح و تقدیس، حاکی از ارتباط فطری و ذاتی حسین بن علی با خدایش میباشد که به نظر میرسد غیر از شهادت، علاقهای او را اشباع نمیکرد. آنچه که میتوانست در این ارادت به محضر ربوبی سیرابش کند، جانبازی و فداکاری اوست و سپس بدن را در برابر خداوند پاره پاره هدیه بفرستد.
کسی که به خدا عشق میورزد، هنگام شهادت میخندد، گویا شهادت برای او ناچیز است و ملاقات با خدایش او را خوشحال کرده است. وقتی شمر لعنهاللهعلیه روی سینة مبارک امام نشست و محاسن شریفش را گرفت و تصمیم قطعی بر کشتن حضرت گرفت، «فَضَحِکَ الحُسَین»؛ حضرت خنده کرد، آنگاه فرمود: «أَتَقتُلُنِی وَ لاَتَعلَمُ مَن أََنَا؟»؛ آیا مرا میکشی و نمیدانی من کیستم؟ شمر گفت: «أَعرَفُکَ حَقّ المَعرِفَة»؛ تو را بخوبی میشناسم، مادرت فاطمه زهرا، پدرت علی مرتضی و جدّت محمّد مصطفی میباشد.
تبسّم و خندة امام حسین چندین معنا میتواند داشته باشد:
تبسّم به دنیای تاریک بنیامیه که میاندیشیدند با کشتن حسین بن علی به مطامع دنیوی میرسند، در حالیکه کسی به وعدههایش نرسید.
تبسّم به گفتار رسول خدا که فرمود: پسرم! شخصی «ابقع» و «ابرص» تو را به قتل میرساند و اکنون با کنار رفتن نقاب، بانک «صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِیُّهُ» در لحظة پایانی عمر نواخته میشود.
تبسّم به نزدیک شدن لحظة شهادت. کسی که از رَحِم مادر با «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ» اُنس گرفته، چگونه در زوایای تاریک دنیا، تاب و تحمّل بقا را خواهد داشت!
خلاصه این که تبسّم با دیدن خدا و رسول خدا و مادرش فاطمه و پدرش علی و برادرش حسن و دیدن تزئینات بهشت و صف کشیدن ملائکه و لرزیدن عرش بر شهادت حسین و به هدف رسیدن وعدههای الهی خواهد بود. چقدر زیباست زمانِ تولّد امام که همراه با گریه چشم به جهان میگشاید، چراکه از علامت زنده بودن فرزند در آغاز تولد، بلند کردن صدای گریه است و زیباتر از آن، لحظة جان دادن و عروج به سوی خداوند است که همراه با خنده بر لبان مبارکش میباشد.
دشمن زبون مستانه میجنگد تا هر چه زودتر به وعدههای دنیوی دست یابد و اهداف ستمگرانة یزید بن معاویه را تحقق بخشند. از هر سو به سپاه اندک حسین بن علی حمله میکنند که ناگاه «أبوثمامه صیداوی» به مولایش میگوید:
یا ابا عبد اللَّه! جانم بفداى تو باد! این گروه به تو نزدیک شدهاند، بخدا قسم تو کشته نخواهى شد مگر اینکه من در حضور تو کشته گردم، ولى در عین حال من دوست دارم خدا را در حالى ملاقات نمایم که نماز ظهر را خوانده باشم. امام حسین سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«بیاد نماز آمدى، خدا تو را از نمازگذاران محسوب نماید! آرى، اکنون اول وقت نماز است، از این مردم بخواهید دست از ما بردارند تا نماز بخوانیم!»
«حصین بن نمیر» گفت: این نماز قبول نیست.
«حبیب بن مظاهر» در جوابش گفت: اى خبیث! تو گمان میکنى نماز پسر دختر پیامبر خدا قبول نمیشود و نماز تو قبول خواهد شد!؟
حصین به حبیب حمله کرد و حبیب هم به وى حمله نمود و شمشیرى به اسب حصین زد، اسب وى دستهاى خود را بلند کرد و حصین روى زمین افتاد. لشکر کفر به داد او رسیدند و او را از دست حبیب نجات دادند.
بزرگترین دعا در حقّ «ابوثمامه صیداوی» این است که خداوند او را از نمازگزاران قرار دهد و روز قیامت در صف نمازگزاران باشد؛ زیرا قرآن کریم خصائصی را برای نمازگزاران بیان میکند:
1.خصوصیات دنیوی
قرآن کریم در سوره معارج، به خصوصیّات دنیوی اشاره میکند: «إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا».[8] بر طبق این آیات، نمازگزاران حرص بسیار ندارند، بلکه همیشه میخواهند از این صفت مذموم دور باشند؛ چون نمازی که اینان میخوانند نمازی است که آنان را از فحشا و منکر دور میسازد و به مصداق واقعیِ «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[9] میرسند.
خداوند در ابتدای آیه میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا»، آنگاه استثنا میکند: «إِلَّا الْمُصَلِّین»؛[10] انسان دارای سرشت حرص و کمطاقتی است، مگر نمازگزاران؛ چون اینان مداومت در نماز دارند و اگر نوافل را شروع کردند اینگونه نیست که در یکروز بخوانند و در روزهای دیگر آنرا ترک نمایند و حق تهیدستان را
نیز میپردازند.
2.خصوصیات اُخروی
قرآن کریم در سورة مدّثر به خصوصیّت اُخروی اشاره میکند و میفرماید: «فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ، مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ، قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»،[11] آنان در باغهاى بهشت متنعمند و (آنروز) سؤال مىکنند از احوال دوزخیان گنهکار که شما را چه عملى به عذاب دوزخ در افکند؟ آنان جواب دهند که ما از نمازگزاران نبودیم.
3.محافظت بر نماز
یکی از ویژگیهای مؤمنان محافظت بر نماز میباشد؛ قرآن کریم در سورة مؤمنون نخستین ویژگی مؤمنین را خشیت در نماز میداند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ...»؛[12] یعنی نمازی که حرکات زبان و بیتوجهی به معنای آن از مؤمن صادر نمیشود، بلکه اهل ایمان در برابر خداوند وقتی میایستند و الفاظ و کلماتی را که گفتگوی عاشق با معشوق را حکایت میکند بکار میبرند، چنان ترسان و با حضور قلب و تفکّر عمیق مشغول راز و نیاز میشوند که هیچ گونه عوارضات جانبی نمیتواند آنها را از این مرحله بیرون ببرد.
آنگاه قرآن کریم در ادامة آیات فوق، از ویژگیهای مؤمن، محافظت بر نماز را قرار میدهد و میفرماید: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَوَاتهِِمْ یحَُافِظُونَ»؛[13] و آنهایند که نمازهاى خود را از هر منافى محافظت مىکنند.
نکتة حائز اهمیت آن است که روایات بسیاری از اهل سنت و امامیّه پیرامون حرمت مؤمن نقل گردیده که رسول خدا فرمود: «احترام مؤمن از احترام کعبه برتری دارد».
با توجه به آیاتی که گذشت، مصداق بارز و اکمل مؤمنین، حضرت حسین بن علی میباشد؛ زیرا در میدان جنگ وقتی ظهر فرا میرسد، با عشق و علاقه و تحمّل دشواریهای جنگ، برای اقامة نماز میکوشد. آیا هنوز کسی در کشتن حسین به عنوان کشتن مؤمن واقعی مشکوک است و لعن بر یزید را جائز نمیداند!؟ اگر شکی باشد باید به چنین فردی گفت: شما نیز با قاتلان امام حسین در روز قیامت در یک صف قرار دارید؛ زیرا بدترین گناهان، انحراف فکری است. چگونه میتوان با وجود چنین ویژگیهایی نسبت به سیّدالشهدا لعنت بر یزید را مورد تأمّل دانست!
[1]. بحارالانوار، ج43، ص391 الی 392، اکثر مقاتل این فصل تاریخ کربلا را نوشتهاند.
[2]. سوره آل عمران، آیه31.
[3]. بحار الانوار، ج44، ص193، ح5.
[4]. سوره کهف، آیه9.
[5]. الارشاد الشیخ المفید، ج2، ص117؛ بحار الانوار، ج45، ص188.
[6]. العقد الفرید، ج4، ص384؛ بحار الانوار، ج44، ص196.
[7]. بحارالانوار، ج43، ص273.
[8] . سوره معارج، آیه19و20و21. «انسان به منظور رسیدنش به کمال حریص خلق شده و نیز اینطور خلق شده که در برابر شر به جزع در مىآید و از رساندن خیر به دیگران دریغ مىنماید».
[9] . سوره عنکبوت، آیه45.
[10] . سوره معارج، آیه22.
[11] . سوره مدثر، آیه40-43.
[12] . سوره مؤمنون، آیه1-5. «همانا اهل ایمان پیروز و رستگار شدند. مؤمنین همانها هستند که در نماز خاضع و خاشعند و آنهایند که از لغو روى گردانند و آنانند که زکات دادن را تعطیل نمىکنند و همانهایند که عورت خود را از حرام و نامحرم حفظ مىکنند».
[13]. سوره مؤمنون، آیه9.
- ۹۶/۰۸/۱۴
شنیدم دونبال فایلی بودی که پیدا نکردی
نگران نباش برو به وبسایت یکتا فایل پیدا می کنی
http://yektafile.ir
دانلود رایگان نرم افزار های کمیاب برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رایگان فایل دانشگاهی و دانش آموزی
دانلود رایگان آموزش ها
توجه کن فقط به مدت یک هفته فایل ها رایگان هستند دیر نشده برو به وبسایت یکتا فایل
حتما این را بخوانید
سایت ها و وبلاک های ایرانی مطالبی که در سایت قرار می دهند یا کپی شده سایت های دیگه هستند یا اینکه جوک وچیستان قرار می دهند اگه می خواهید یک سایت متفاوت رو ببینید به وبسایت یکتا فایل بیایید تمامی فایل های یکتا فایل اختصاص یکتا فایل هستند
http://yektafile.ir
--------6/391075