ایام فاطمیه
- ۳ نظر
- ۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۳۸
سیماى حضرت مهدى (علیه السلام) در آیه ی 54 سوره مائده
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ. »
(اى کسانى که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد (زیانى به خدا نمىزند) خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر کافران مقتدر و پیروز، در راه خدا جهاد مىکنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمىهراسند. این (ایمان و محبت و شهامت) فضل خداوند است که به هر کس بخواهد مىدهد و خداوند (از نظر وجود و توان و رحمت) گسترده است و داناست.)
و قال علیّ بن إبراهیم: فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ الآیة، قال: نزلت فی القائم و أصحابه، یجاهدون فی سبیل اللّه، و لا یخافون لومة لائم.
علی بن ابراهیم فرمود: آیه فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ، در مورد حضرت قائم عج و اصحابش نازل شده، در راه خدا جهاد می کنند و ترسی از سرزنش، سرزنش کنندگان ندارند.
آری، چه دوستی و محبتی بالاتر از دوستی خداوند... اصحاب حضرت مهدی (عج) خداوند را به عنوان دوست خود برگزیده اند و برای جلب رضایت او ایمان آورده و در راه او مجاهدت می نمایند.
پی نوشت:
1) تفسیر البرهان، ج2، ص315.
2) تفسیر نورالثقلین، ج1، ص641.
سیمای امام زمان عج در آیه ی 69 از سوره ی نساء
بسم اللّه الرحمن الرحیم
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ، وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»
«و هرکه خدا و رسول را اطاعت کند، پس آنان البتّه با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران- که خداوند نعمتش را بر ایشان کامل گردانیده است- (محشور) خواهند بود و (اینان) چه نیکو همراهانىاند!)»
علیّ بن إبراهیم، فی تفسیره المنسوب للصّادق علیه السّلام قال:
قال: « (النّبیّین) رسول اللّه، (و الصّدّیقین) علیّ، (و الشّهداء)، الحسن و الحسین، (و الصّالحین) الأئمّة، (و حسن أولئک رفیقا) القائم من آل محمّد علیهم الصّلاة و السّلام.» (قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیرالقمی، ج1، ص142)
علىّ بن ابراهیم در تفسیرش- که منسوب به امام صادق علیه السّلام است- گوید:
فرمود: « (مراد از) (نبیّین) رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله و سلم است و (صدّیقان) على علیه السّلام و (شهیدان) حسن و حسین و (صالحان) ائمّه علیهم السّلام و (همراهان) قائم از آل محمّد علیهم الصّلاة و السّلام.»
آری اگر ما منتظر واقعی امام عصر ارواحنا فداء باشیم مطمئنا امام زمان عج دوست و همراه مهربانی برای ما خواهد بود، که ما را به سوی سعادت دنیا و آخرت هدایت می نماید.
غدیر خم در آیه ی 67 از سوره ی مائده
بسم الله الرحمن الرحیم
«یَأَیهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِین» «اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مىدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمىکند.»
در شأن نزول این آیه، بین اهل سنت اختلافات فرآوانی وجود دارد و گروهی از مفسرین اهل سنت بر این عقیدهاند، که این آیه در اوایل بعثت نازل شده و در مورد جهاد و قتال با مشرکین است، و جمعی دیگر گویند، در مورد یهودیان است و عدهای نیز بر این عقیدهاند که در مورد احکام زنان میباشد. جمعی دیگر آن را دربارهی منزلت و فضائل علی علیهالسلام میدانند.
در عین حال در کتابهاى مختلفى که دانشمندان اهل تسنن، اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ نوشتهاند، روایات زیادى دیده مىشود که با صراحت مىگوید: آیه فوق درباره على ع نازل شده است.
این روایات را جمع زیادى از صحابه از جمله" زید بن ارقم" و" ابو سعید خدرى" و" ابن عباس" و" جابر بن عبد اللَّه انصارى" و" ابو هریره" و" براء بن عازب" و" حذیفه" و" عامر بن لیلى بن ضمره" و" ابن مسعود" نقل کردهاند و گفتهاند که آیه فوق درباره على ع و داستان روز غدیر نازل گردید.
اما در کتب روایی و تفسیری شیعه با تواتر بیان شده که این آیه در مورد واقعه ی غدیر و انتخاب امام علی علیه السلام به عنوان وصی پیامبر صل الله و علیه و آله است.
پی نوشت:
برای مطالعه بیشتر:
ر.ک: تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، ج6، ص42. و تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج5، ص7. و تفسیر مجمع البیان، حسن طبرسی، ج3، ص335.
پاسخ به یک پرسش:
شاید برای برخی از دوستان که این وبلاگ را مطالعه می کنند، سوالی مطرح شود که چگونه ممکن است یک آیه را که در مورد یک اتفاق خاص و برای افرادی خاص، نازل شده، آن هم هزار اندی سال پیش، به واقعه ای که زمان وقوعش برای ما معلوم نیست، نسبت داد؟ مگر می شود یک آیه را که سبب نزول و شأن نزول مشخصی دارد را به قیام حضرت مهدی ارواحنا فداء نسبت داد؟
پاسخ به این سوال با بررسی یک قاعده ی مهمِ علوم قرآنی مشخص می شود، یعنی نظریه ی جری و تطبیق.
نظریه ی جری و تطبیق چیست؟
جرى و تطبیق در اصطلاح علوم قرآنى یعنی تطبیق مفاهیم به دست آمده از آیات قرآن، بر مصادیقی غیر از مصداق شأن نزول - اما مشابه آن – است. مثلاً اگر آیهاى در مورد قوم بنى اسرائیل نازل شده و بیان حال آنها است، این دلیل نمیشود که آیه مخصوص باشد و دیگر با هیچکس قابل تطبیق نباشد، بلکه ممکن است هزاران سال بعد افرادی مانند قوم بنی اسرائیل به وجود بیایند که آیه قابل تطبیق بر آنها باشد.
پس باید گفت: آیات قرآن مانند ضرب المثلها است که نخستین بار، در مورد خاصّى گفته شده ولى در هر مورد مشابه دیگرى نیز بهکار میرود. این معنا همان چیزى است که در روایات به "جرى" قرآن، نامگذارى شده است. (برای مطالعه بیشر ر.ک: طباطبایى، محمدحسین،1390هـ ق، ج3، ص67.)
پس اگر قرار باشد آیهای از قرآن، که درباره گروه خاصّى نازل شده، با مردن و از بین رفتن آن گروه، عمر آیه نیز به پایان رسد و به گذشتگان محدود شود، دیگر اثرى از قرآن به جاى نمیماند، حال آنکه قرآن، آغاز تا پایانش، به درازاى عمر آسمانها و زمین، جارى خواهد شد و براى هر قوم و گروهى، [در آینده] آیهاى در قرآن وجود دارد که آن را تلاوت میکنند [و مییابند که وضعیّت آنان مشابه وضعیّت کسانى است که آیه درباره ایشان نازل شده]، و آنان در قلمرو یکى از دو دسته آیات خیر یا شرّ قرار خواهند گرفت.(عیاشى، محمد بن مسعود(1380هـ ق)،ج1، ص10.)
پس بنابر همین قاعده ما می توانیم با کمک روایات معصومین علیهم السلام، آیات قرآن را بر امام زمان عج الله و اصحاب ایشان و قیام ایشان تطبیق دهیم.
پی نوشت:
طباطبایى، محمدحسین،1390هـ ق، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات
عیاشى، محمد بن مسعود،1380هـ ق، تفسیر العیّاشی، چاپ اول، تهران، المطبعه العلمیه.
سیمای امام زمان عج در آیه ی83 از سوره ی آل عمران.
«وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» «و هرکه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه، تسلیم خداست و همه به سوى او بازگردانده شوند.»
العیّاشیّ، بإسناده: عن رفاعة بن موسى، قال: سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول:
«وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً- قال:- إذا قام القائم علیه السّلام لا تبقى أرض إلّا نودی فیها بشهادة أن لا إله إلّا اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلم.»
عیّاشى به سند خود: از رفاعة بن موسى آورده گوید: شنیدم حضرت ابو عبد اللّه امام صادق علیه السّلام مى فرمود:
« (و هرکه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه، تسلیم خداست)- فرمود:- هرگاه قائم علیه السّلام به پا خیزد، هیچ سرزمینى باقى نماند مگر اینکه گواهى به لا إله إلّا اللّه و محمّد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلم در آن ندا گردد.»( عیاشى، محمد بن مسعود، 1380هـ ق، ج1، ص183).
و در روایتی دیگر آمده:
عنه، بإسناده: عن ابن بکیر قال: سألت أبا الحسن علیه السّلام عن قوله: وَ
لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قال:
«أنزلت فی القائم علیه السّلام إذا خرج بالیهود و النّصارى و الصّابئین و الزّنادقة و أهل الرّدّة و الکفّار فی شرق الأرض و غربها فعرض علیهم الإسلام، فمن أسلم طوعا أمره بالصّلاة و الزّکاة و ما یؤمر به المسلم و یجب للّه علیه، و من لم یسلم ضرب عنقه، حتّى لا یبقى فی المشارق و المغارب أحد إلّا وحّد اللّه.»
قلت: جعلت فداک، إنّ الخلق أکثر من ذلک. فقال: «إنّ اللّه إذا أراد أمرا قلّل الکثیر و کثّر القلیل.» (همان.)
و از او به سند خود از ابن بکیر است که گفت: از امام موسى بن جعفر کاظم علیه السّلام درباره ى فرموده ى خداوند: (و هرکه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه، تسلیم خداست) پرسیدم؛ فرمود: «درباره ى قائم علیه السّلام نازل شد. هرگاه به پا خیزد، اسلام را بر یهود و نصارى و صابئیان و زنادقه و اهل ارتداد و کافران در شرق و غرب زمین، عرضه کند. پس هر آنکه از روى فرمانبرى و دلخواه مسلمان شود، او را به نماز و زکات و سایر کارهایى که یک مسلمان باید انجام دهد و براى خداوند بر او واجب مى شود امر فرماید و هرکه را اسلام نپذیرد، گردن مى زند تا آنجا که در خاورها و باخترها هیچ کس نماند جز اینکه یکتایى خدا را بپذیرد.»
عرضه داشتم: فدایتان گردم! خلایق بیش از آناند! فرمود: «همانا اگر خداوند چیزى را بخواهد، بسیار را اندک و اندک را بسیار گرداند.»
پی نوشت:
عیاشى، محمد بن مسعود(1380هـ ق)، تفسیر العیّاشی، چاپ اول، تهران، المطبعه العلمیه.